سايت خبري
به روز ترين مجله هاي ايران

كتاب « جنگ و صلح » كتابي كه بيشتر مردم نويسنده‌اش را به آن مي‌شناسند، از شاخص‌ترين آثار ادبيات روس و از مهم‌ترين رمان‌هاي ادبيات جهان است. كم نيستند كساني كه هنوز اين كتاب را نخوانده‌اند و يا تنها اطلاعات اندكي در موردش دارند. ظاهر حجيم كتاب بسياري را از خواندن منصرف كرده و تصويري مبهم از اين شاهكار ادبي در ذهن آنها باقي گذاشته است. معرفي كتاب جنگ و صلح كتاب « جنگ و صلح » رماني است مفصل كه در چند جلد منتشرشده است. تولستوي با اين رمان پرشخصيت تلاش كرده تصوير كامل و درستي را از روسيه آن زمان به خواننده ارائه دهد. اين رمان از روسيه‌اي مي‌گويد كه جنگ به‌تدريج بر آن سايه افكند و كم‌كم گرفتارش شد. زندگي مردم تمامي طبقات، تهيدستان و اشراف، تحت‌الشعاع اين اتفاق قرار گرفت؛ اما جنگ نه‌تنها به‌خودي‌خود اتفاقي ناگوار بود كه اين بار دشمن فرانسه‌اي بود كه بسياري از مردم روسيه دوستش مي‌داشتند، به آنجا سفر كرده و يا قصد آن را داشتند و برخي‌شان به زبان آن آشنا بودند. نويسنده داستان خود را با پس‌زمينه‌اي از جنگي كه مي‌آيد و رخ مي‌دهد، پيش مي‌برد. تولستوي در اين رمان به زندگي چند خانواده اشرافي و تاثير جنگ بر آنها پرداخته است و اين جمع خط شاخص داستاني كتاب را پيش مي‌برند. توانايي تولستوي در شخصيت‌پردازي‌هاي درست و حساب‌شده و حفظ يكپارچگي تمامي اتفاق‌ها و اشخاصي كه درگير هر ماجرا مي‌شوند، نشان از تسلط او بر جريان پيش رو و البته بر نويسندگي است. جنگ و صلح؛ روايتي از تاريخ اجتماعي روسيه او دغدغه‌هاي آن روزهاي مردم روسيه را در خلال ديالوگ‌هاي شخصيت‌هاي داستانش براي مخاطب بازگو مي‌كند. يكي از مهم‌ترين اين گفتگوها بحث پيرامون انتخاب يكي از اين دو راه است؛ ماندن و جنگيدن و يا فرار كردن. از نقاط قوت وجود اين تعداد شخصيت در داستان امكان بهره‌گيري از اتفاق‌ها و تجربيات مختلف و در زمينه‌هاي گوناگون است. گويي هركس تجربه خود را به ميدانِ خواندن آورده است. او با مهارت آدم‌ها و موضوع‌ها را كنار هم چيده و در روند ماجراها پيش مي‌برد. تسلط و اشراف او بر جنگي كه رخ‌داده و همچنين بر زندگي اشرافي آن دوران نقطه قوت داستان است به‌گونه‌اي كه تمامي توصيف‌ها و جزئياتي كه جزءبه‌جزء نقل‌شده‌اند هركدام كمكي در پيشبرد داستان و درك خواننده از شخصيت‌هاست. تولستوي در كتاب جنگ و صلح جزئيات را به‌ دقت در كنار هم چيده و يك كل منسجم و هماهنگ خلق كرده است. تولستوي در پردازش شخصيت هركدام از آدم‌ها تمامي وجوه انساني را در نظر گرفته و در پي خلق يك قهرمان بي‌نظير و دست‌نيافتني نبوده است. او به‌خوبي بر جنبه‌هاي مختلف شخصيتي آگاه است و شخصيت‌ها را در تك‌تك لحظات حساس به‌خوبي تحليل كرده و بهترين عكس‌العمل‌ها را براي هر عنصر از اين مجموعه عظيم متصور شده است.شخصيت‌هاي اين روايت عاري از خبط و خطا نيستند، آنها افرادي هستند شبيه به خود ما و آدم‌هايي كه در زندگي‌هايمان مي‌بينيم. همين امر بر باورپذيري ماجراها و اتفاقات افزوده است. تولستوي تلاش كرده به شخصيت‌هاي داستانش در سه حوزه‌ي «خانوادگي»، «اجتماعي» و «تاريخي-سياسي» بپردازد. او افراد را با ويژگي‌هاي خانوادگي و رفتاري خاص خود به ما معرفي مي‌كند و در ادامه روايتش را به اتفاق‌هاي بزرگ سياسي و تاريخي و حضور اين آدم‌ها در آن موقعيت‌ها مي‌كشاند. او در خلال داستان بخش‌هايي از تاريخ و اتفاق بزرگ جنگ فرانسه و روسيه را نيز براي خواننده بازگو مي‌كند و مخاطب را در تمامي فرازوفرودهايي كه در اين برزخ رخ مي‌دهد با خود همراه مي‌سازد. كتاب نوعي حقيقت درآميخته با داستان را به خواننده عرضه مي‌كند. خواننده با قلم تولستوي لحظات اوج لشگر فرانسه و پيروزي‌هاي مقطعي آنها را مي‌بيند و بعد در سرماي استخوان‌سوز منطقه نظاره‌گر پيروزي روسيه است. تولستوي با اين كتاب بخشي از تاريخ را ثبت و در حافظه‌ها ماندگار كرده است. نويسنده در ميانه‌ي همه اين تفاصيل نگاهي هم به سرنوشت و نقش و تاثير تصميم‌هاي فردي در آن دارد. تفكر پيرامون قطعي بودن اتفاق‌هايي كه در زندگي با آنها مواجه مي‌شويم و نقش عقل و اراده انسان در هركدام از اين رخدادها موضوعي است كه همگام با ماجراها با خواننده همراه است. مي‌توان گفت جبر و اختيار از مباحثي است كه تولستوي توانسته از پس پرداختن به آنها برآمده و خواننده را بر بستر روايي داستان با آنها روبرو كند. روايت تولستوي موضوع‌هاي مختلفي را در بطن خود جاي‌داده و از هر حوزه‌اي كه بخواهيد از عشق و نفرت تا جنگ و آزادي، از خشم و انزجار تا عطوفت و مهرباني و از شكست‌ها تا پيروزي‌ها در آن يافت مي‌شود و البته كه تماميت رمان در ستايش و تمجيد از آزادي و صلح است و نگاه جامع نويسنده دنيا و انسان‌ها را آميخته‌اي از خير و شر مي‌بيند و معتقد است همه آدم‌ها از صدر تا ذيل نه سياه مطلق هستند و نه سپيد. او آدم‌ها را طيفي خاكستري‌رنگ مي‌بيند و با همين ديدگاه هيچ‌گاه هيچ قصوري را تماما متوجه يك نفر نمي‌داند. تولستوي در روايت داستان جنبه بي‌طرفي را نگاه داشته و عادلانه خود را از قضاوت درباره شخصيت‌هايي كه خلق كرده و يا روايت مي‌كند، مبرا مي‌كند. چرا بايد كتاب جنگ و صلح را بخوانيم؟ خواندن اين كتاب شمايي كلي و در برخي موارد با جزئيات از زندگي اشراف روسيه و جنگي كه ميان اين كشور و فرانسه درگرفت به ما مي‌دهد. اين كتاب مرجع و اقتباس چندين نسخه تصويري با همين عنوان و در قالب فيلم سينمايي و سريال بوده‌اند. به نظر مي‌رسد نام كتاب به هوشمندي تمام انتخاب‌شده است. هم‌زيستي دو اتفاق خوب و بد روندي است كه در زندگي‌هاي روزمره همه ما جاري است. چه شادي‌ها كه در زمانه‌ي غم و اندوه به دل رو مي‌كنند و چه غم‌ها و اشك‌هايي كه در بطن روزگار شاد ما نهفته است. زندگي تلفيقي ساده از اين دو روي جهان است. در زمانه‌ي داستان‌هاي كوتاه و عبارات مختصر، توصيه ما خواندن يك رمان مفصل، شلوغ و سراسر اتفاق است كه ازقضا تنه‌اي هم به تاريخ زده است. شايد بد نباشد حوصله كنيد و كتاب را با آرامش بخوانيد. مطمئن باشيد كه حجم داستان آزاردهنده نبوده و روايت شما را با خود تا انتهاي مسير پيش مي‌برد. كتاب «جنگ و صلح» را بخوانيد تا بخشي از اين هم‌زيستي‌هاي شگفت را در روزگاري كه اتفاق مهيب جنگ نيز حضوري پررنگ دارد، ببينيد. بهترين ترجمه كتاب جنگ و صلح كدام است؟ بهترين ترجمه اين كتاب را سروش حبيبي و نشر نيلوفر ارائه داده‌اند. سروش حبيبي اين كتاب را از روي نسخه روسي برگردان كرده و با اين حساب بيشترين ميزان وفاداري به متن اصلي را در كار حبيبي مي‌توان ديد. ليست شخصيت‌هاي كتاب جنگ و صلح: همانطور كه گفتيم، جنگ و صلح رماني طولاني است كه تعداد شخصيت‌هاي آن هم زياد هستند. در اينجا بخشي از شخصيت‌هاي اين داستان را به همراه روابطشان با يكديگر آورديم: – آناپاولونا شرر = نديمه ملكه – ماريا فيودوونا = ملكه؛ مادر الكساندر اول – پرنس واسيلى كوراگين = پدر اِلن(كنتس بزوخوا)، آناتول و ايپوليت ؛ همسرش پرنسس كوراگينا – پى‌ير بزوخف (پيوتر كيريلويچ بزوخف) =فرزند نامشروع كنت كيريل ولاديميريچ بزوخف – پرنس آندره‌ى بالكونسكى = آجودان كوتوزف – ليز ماينن = همسر آندره‌ى بالكونسكى؛ خواهرزاده كوتوزوف – دولوخف = همخانه آناتول – آناميخاييلونا دروبت سكايا = مادرِ بوريس؛ كسي كه از پرنس واسيلى خواست درخواستي براي گاردِ سميونوفسكى بنويسد – كنت رستف و كنتس رستوا (ناتاليا شين شين) = پدر و مادر ناتاشا و نيكلاى و ورا – سونيا = دختر عمه ناتاشا » نيكلاي و ورا – بوريس و نيكلاى با هم دوستند » بوريس پسر آناميخاييلونا ؛ نيكلاى پسر رستف ها – سونيا و نيكلاى عاشق هم هستند – ناتاشا و بوريس عاشق همند. – كنت بزوخف پدرخوانده تعميدي بوريس است – ماريا دميتريونا آخروسيمووا = اژدهاي هولناك – پرنس نيكلاي آندره‌يويچ بالكونسكي = ژنرال آن شف؛ پدر آندره‌ي بالكونسكي و پرنسس ماريا – مادمازل آملي بوري‌ين = نديمه ماريا بالكونسكايا – ژولي كاراگين و ماريا بالكونسكايا با هم دوست هستند – ژنرال آن شف كوتوزف = فرمانده كل قوا – ژنرال واي روتر = فرمانده اتريشي – نيسويتسكى = دوست آندره‌ى؛ افسر ستاد – سروان تيموخين – ژركف = دوست دولوخف = دلقك – امپراتور الكساندر اول = تزار روسيه – پرنس تسارويچ كنستانتين پاولويچ = برادر الكساندر اول و وليعهد – اعليحضرت فرانتس = امپراتور اتريش – آرشيدوك فرديناند= پسر اولِ فرانتس » فرمانده تشريفاتى قواى اتريش – ژنرال ماك= فرمانده سپاه اتريش و معاون آرشيدوك فرديناند – نيكلاي رستف – سروان واسكا دنيسف ؛ مافوق و دوست رستف – لاوروشكا = گماشته حقه باز دنيسف – تليانين = افسر خردجثه‌اي از اسواران – باگدانيچ = فرمانده هنگ كه نيكلاي رستف او را به دوئل خواند – بى‌لي‌بين = دوست و آشناي پرنس آندره‌ي در اتريش (برون) – سروان توشين = افسر توپخانه – باگراتيون = فرمانده آندره‌ي ؛ گرجي نسب – بِرگ =دوست بوريس – پرنس دلگاروكف = آجودان امپراتور الكساندر و دوست آندره‌ي – پرنس آدام چارتوريژسكي = وزير امور خارجه – ساواري = حامل پيشنهاد مذاكره – كنت تالستوي= رييس تشريفات دربار – ماريا باگدانونا = قابله – پراسكوويا ساويشنا= دايه سالخورده پرنسس ماريا – ماريا ايوانونا = مادر دولوخف – اسيپ الكسيويچ بازدى يف = فراماسون معروف – ژنرال بوكس هفدن – ژنرال بنيگسن = فرمانده كل قوا – كنت ژيلينسكى = همخانه پولدار بوريس – سپرانسكى = معتمد امپراتور و عهده دار اصلاحات غيرنظامى جديد – كنت آراكچى‌يف = وزير جنگ ؛ عهده‌دار اصلاحات نظامي جديد ؛ محاف شخصى امپراتور – ماريا ايگناتى‌يونا پرونسكايا = دوست قديمي كنتس رستف و معرف آنها در مجلس رقص اعيان – پلاگي‌يا دانيلونا مليكووا = همسايه ملك آترادنويه رستف‌ها – دكتر متى ويه = پزشك فرانسوي – كنت راستوپچين = فرماندار مسكو – بالاگا= جيره خوار آناتول – مزدور – آقاى دوسال = مربي خارجي پسر پرنس آندره‌ي – نيكلاي – بالاشف = آجودان تزار – آراكچى‌يف = آجودان تزار – كوراكين = سفير روسيه در پاريس – مورا = شاه ناپل – مارشال داوو = آجودان ناپلئون باركلى دوتولى= فرمانده ارتش اول – باگراتيون = فرمانده ارتش دوم – تارماسف = فرمانده ارتش سوم – كنت روميانتسف = وزير دفتر مخصوص تزار – شتاين = وزير سابق پروس – آرمفلد = ژنرال سوئدي – پفول = طراح عمده نقشه نبرد – چرنيشف = آجودان تزار – ايلين » افسر جواني از هنگ رستف – ماريا گنريكونا = همسر آلماني پزشك هنگ – اگرافينا ايوانونا بى‌يلوا = همسايه متدين رستف‌ها در آترادنويه – آلپاتيچ = پيشكار پرنس پير (بالكونسكى) – درون/درونوشكا = كدخداي باگوچارووا – موسيو دژوبر = پدر روحاني كه شوق دينداري را در دل الن بيدار كرد – ماكار الكسيويچ بازديف = برادر دائم الخمر و نيمه ديوانه مرحوم بازديف – دانيلو ترنتيچ = پيشخدمت مخصوص كنت رستف – امپراتريس يليزاوتا الكسي‌يونا – آنا ايگناتي‌يونا مالوينتسوا = خاله پرنسس ماريا و پرنس آندره‌ي – تيخون شچرباتي = پارتيزاني كه در گروه دنيسف مامور اطلاعات بود – پلاتن كاراتايف = دوست و مصاحب پي‌ير در دوران اسارت

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ۱۱:۲۰:۰۵ ] [ حيدري ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 8
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
آرشيو مطالب
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی